الهه ی الهام
انجمن ادبی
« بنی آدم» مدیر دبیرستان پسرانه ی«آینده» به مناسبت آغاز چهارمین سال مدیریت خود و نیز تأسیس دبیرستان،ضیافت شامی ترتیب داده بود. این مهمانی به تشویق و پیشنهاد « آتیه» صورت گرفته بود. او سرش برای این جور کارها درد می کرد. شل زرد، آش نذری، قربانی و ...هرچند « بنی آدم » می دانست تنها قصد زنش تظاهر و خودنمایی است؛اما همیشه تسلیم دلایلی می شد که به ظاهر منطقی و عقلانی به نظر می رسید. آتیه به او حالی کرده بود که: « موفقیت مدرسه ی تو در کنکور نه تنها حاصل تلاش تو، بلکه نتیجه ی زحمت تک تک همکارات از دبیر و مربی گرفته تا دفتر دار و آبدارچیست. اگه فقط یکی از اونا خط تو رو نمی خوند یا مشکلی پیش می کشید،این جوری که شده نمی شد.» بهتر بود که در واقع، مراسم را در همان دبیرستان برگزار کنند. فقط هم از کادر مدرسه به همراه خانواده هایشان دعوت کردند. یک محفل کاملاًخصوصی و صمیمی.بنی آدم با مشورت معاون ارشدش کتابخانه را که از سایر اتاق ها نسبتاً بزرگتر بود برای پذیرایی انتخاب کرده بود. علاوه بر جادار بودن چون در طبقه ی سوم ساختمان بود؛چشم انداز زیبایی هم به شهر داشت.می شد تجسم کرد که شبیه تالارهای سر برج های بلند پایتخت های بزرگ است. از آن تالارهای مخصوص خاطره های ماندگار!
ادامه مطلب ... موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|